ديباچه ي عشق و عاشقي باز شود
دلها همه آماده ي پرواز شود
با بوي محرم الحرام تو حسين
ايام عزا و غصه آغاز شود
دارد چنگ میزند دلم را هوایی که رنگ باران است و بوی خون میدهد...
اسمان هم مانند من داغدار است بغض میکند گلویش میسوزد....اما اشک هایش تمام شده ست...
مثل اشک های من مثل تمام بغض هایی که در گلو رسوب شد...
baran.spdf